پاییز می رسد که مرا مبتلا کند...!

یعنی تا چهار روز پیش که امتحان داشتم هی ناله و فغان می کردم که  مردم از این همه امتحان!خسته شدم!کی خلاص می شم؟! آن وقت از روزی که دانشگاه تمام شده،بیشتر وقتم را دارم فکر می کنم که حالا با این حجم از بیکاری چه کنم؟!یک جا هم رفته بودم صحبت کرده بودم برای کارآموزی که با پارتی بازی پر شده فعلا! منم و بی پاییز می رسد که مرا مبتلا کند...!...

شنبه ۳ تیر ۹۶ فرزانه

نگارنده ساعت 4 صبح امروز تازه یادش افتاده که پست پیامکی را فعال نکرده و در حالی که به اینترنتی با سرعت 2048 وصل است دارد پست پیامکی میگذارد!

پاییز می رسد که مرا مبتلا کند...!...

تکنولوژی گاهی میتونه گذر زمان رو بدجوری بکوبه توی صورت آدم...مثل همین الان من که رفتم پیج اینستاگرام خودم رو باز کردم و آخرین پستم رو نگاه کردم و چشمم خورد به زیرش،اونجایی که تاریخ میزنه و چشمام گرد شد وقتی دیدم نوشته six days ago...و من فکر می کردم دو سه روز شده نهایتا!

پاییز می رسد که مرا مبتلا کند...!...

گفته اخبار عید فطر است و
ولی من روزه ام؛
کذب محض است این خبر!
رویت نکردم من تو را...
#منوره_سادات_نمائی

پی نوشت:عیدتان مبارک و زنده باد پست پیامکی!

پاییز می رسد که مرا مبتلا کند...!...